با شکل گیری مناقشه میان
اسرائیل و فلسطین تلاشهای بسیاری صورت گرفت تا آتش این مناقشه خاموش شود. سرانجام تلاشهای صورت گرفته به شکل گیری آتش بس و تبادل اسرا میان این دو منجر گردید اما این آتش بس دوام زیادی نداشت و جنگ و درگیری بار دیگر میان اسرائیل و فلسطین از سرگرفته شد. در گفتگویی با دکتر «محمد خواجویی» مدیرگروه لبنان در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه به بررسی چشم انداز آتش بس، احتمال شکل گیری یک
جنگ فراگیر و آینده این تحولات پرداختیم.
از نظر شما چشم انداز آتش بس چگونه است؟ آیا میتوان به توقف جنگ امیدوار بود؟
در مورد اینکه چشم انداز این آتش بس چیست، دیدیم که
آتش بس بعد از یک هفته شکسته و مجدداً درگیریها از سر گرفته شد؛ این نشان داد که توقف کوتاه یک هفتهای بسیار در شرایط شکنندهای رخ داده است و بیشتر یک اقدام تاکتیکی بوده به این دلیل که اسرائیل با تمام توان در جنگ حاضر بوده اما نتوانسته در این مدت به هدف حداقلی که همان آزادسازی اسرای اسرائیلی از دست حماس بود برسد. از همین رو ترجیح داد از این طریق تعدادی از اسرا را آزاد کند تا بدین صورت فشارها از داخل جامعه اسرائیل بر دولت کمتر شود و تقاضاهای بین المللی صورت گرفته برای موضوع نیز کمتر و اجازه دهد که کمکهای بشردوستانه وارد غزه شود.در واقع بیشتر یک کار تاکتیکی بود برای اینکه وضعیت را تا حدودی کنترل کنند و برای شرایط بعدی آماده شوند. بنابراین این آتش بسهای موقت در شرایطی که جنگ به یک سرانجام روشنی تا کنون نرسیده بسیار بعید است که تبدیل به توافق بزرگ و توافق نهایی شود. اسرائیل با توجه به اینکه وارد غزه شده است به نظر من به دنبال رسیدن به یک هدف میدانی مشخص است که مبتنی بر آن هدف میدانی مشخص، در یک توافقی که احتمالا شکل میگیرد دست بالا را داشته باشد. بر مبنای آن توافق شرایط غزه احتمالاً کاملاً دگرگون میشود. به باور من اسرائیل و آمریکا دیگر حاضر نیستند که شرایط غزه مانند شرایط گذشته باشد یعنی در آن حماس دست برتر را داشته باشد. اسرائیل از طریق تصرف سرزمینی و از طریق نابودی زیرساختها در آنجا عملاً آن منطقه را تبدیل به زمین سوخته میکند تا قابلیت حاکمیت برای فلسطینیها و برای گروه حماس را نداشته باشد و مبتنی بر آن بتواند شکستی که در هفتم اکتبر خورده است یعنی آن ضربههایی که حماس به آن وارد کرده است را به نوعی تبدیل به یک پیروزی کند.
فکر میکنم که هفتههای آینده تکلیف جنگ روشن میشود؛ هدف نهایی اسرائیل تغییر وضعیت امنیتی در غزه است. به عبارت دیگر اینکه از ناحیه غزه فشار، جنگ و تهدیدی متوجهاش نشود. به معنای دیگر از بین بردن حماس، که البته اسرائیل میگوید از بین بردن حماس اما از بین بردن حماس به نظر من یک هدف دست نیافتنی است زیرا یک گروه را نمیتوانید از بین ببرید. آن هم گروهی که پایگاه رای و نفوذ دارد. اسرائیل به دنبال پایان حکومت حماس بر غزه است. به نظر من جنگ احتمالا ظرف روزها و هفتههای آینده تا مشخص شدن شرایط معینی در جبهه جنگ ادامه پیدا خواهد کرد.
تا چه اندازه شکل گیری یک جنگ فراگیر محتمل به نظر میرسد؟
بعید میدانم که این جنگ ظرفیت ادامه بیشتر از یک ماه آینده را داشته باشد. بنابراین تصور میکنم که
تکلیف جنگ در روزها و هفتههای آینده مشخص میشود. کما اینکه شنیدهایم که امریکاییها هم به اسرائیلیها گفتند که ظرف هفتههای آینده باید کار را تمام کند. وقتی که جنگ شکل فرسایشی به خود بگیرد قطعا فشارها بر اسرائیل افزایش پیدا میکند. احتمالاً تحرکات در بقیه مناطق غرب آسیا شکل خواهد گرفت مثلا اقداماتی علیه امریکاییها در عراق انجام شود، یا اقداماتی که یمنیها انجام میدهند یا تشدید تنشها در جنوب لبنان. درواقع شاهد افزایش تنشها خواهیم بود اما منطقه وارد درگیریهای فراگیر نخواهد شد؛ به این دلیل که ایران به عنوان طرفی که در راس محور مقاومت است به دنبال این نیست که وارد یک جنگ فراگیر شود و حتی متحدانش در منطقه نیز وارد درگیریهای شدید نشدند و درگیریها عمدتا درگیریهای محدود بوده است. آمریکاییها هم تمایلی ندارند که این اتفاق رخ دهد و به اسرائیل هشدار دادهاند که جنگ را فراتر از غزه نبرد. هشداری که به ایران هم داده شد که وارد معادلات غزه نشوید. فکر میکنم ترجیح طرفها این است که وارد درگیری فراگیر نشوند احتمالاً آینده جنگ درهمان غزه و معادلات میدانی غزه رقم خواهد خورد.
از نظرشما آینده این تحولات در بلند مدت چگونه خواهد شد؟
اینکه در بلند مدت چه خواهد شد فکر میکنم عملیات طوفان الاقصی با توجه به حجم کشتههایی که اسرائیل داد وعملیات عجیب و غریبی که فلسطینیها انجام دادند اتفاق بیسابقهای بود. اتفاق مهمی که در این عملیات افتاد این بود که توانست مسئله فلسطین را از بایگانی و فراموش شدن خارج کند. تلقی اسرائیل و بعضی از کشورهای عربی یا حتی امریکاییها این بود که مسئله فلسطین به تاریخ پیوسته است و به مرور دچار فراموشی میشود. این عملیات و جنگ نشان داد که این زخم همچنان وجود دارد و درمان پیدا نکرده است و اگر فکری به حالش نشود مجدداً این امکان وجود دارد که یک تنش بزرگتر در آینده نه چندان دور رقم بخورد. عملیات طوفان الاقصی هشدار بزرگی بود که مسئله فلسطین برخلاف تصورات، فراموش نشده است و باید سرنوشت آن روشن شود؛ یا باید اجازه داده شود فلسطینیان دولت شوند یا وضعیتشان حداقل از نظر نوع اداره سیاسی در آن مناطق بهتر شود؛ شهرکسازیها در این مناطق فلسطینی متوقف شود و کشوری پایهگذاری شود که اسرائیل آن را به رسمیت بشناسد. به بیان کلی تر مسئله فلسطینیها از حالت تعلیق و معلق بودن بین زمین و هوا خارج شود.در روزهای اخیر که صحبتهایی در ارتباط با ضرورت تشکیل دو کشور مطرح میشود که نشان میدهد توجه دنیا به مسئله فلسطین بیشتر شده است. این امکان وجود دارد که در آینده تحرکات و فشارها برای حل مسئله فلسطین بیشتر هم شود. عملیات طوفان الاقصی نشان داد که صلح و ثبات پایدار د رمنطقه بدون حل مسئله فلسطین ممکن نیست. این تصوری که برخی کشورهای عربی دارند که ما مسئلهمان را بدون توجه به مسئله فلسطین با اسرائیل حل میکنیم نه از منظر ایدئولوژیک بلکه از منظر واقع نگری و از منظر توجه به منافع ملیشان هم اگر این کشورها بخواهند ارزیابی کنند، ناگزیرند بروند که به سمت اینکه فشار بیاورند و مسئله فلسطین حل شود. عملیات طوفان الاقصی و جنگ بعد از آن نشان داد که این موضوع پتانسیل این را دارد که سراسرمنطقه را تحت تاثیر خودش قرار دهد.
امنیت دریانوردی در منطقه خلیج عدن و تنگه باب المندب به خاطر تحرکاتی که گروههای یمنی انجام میدهند به خطر افتاده است. این مساله تحت تاثیر عملیات طوفان الاقصی وتحولات آن منطقه است. درست است که ما میگوییم احتمال وقوع جنگ فراگیر فعلا وجود ندارد اما آینده تحولات را کسی نمیداند ممکن است در آینده رخدادی اتفاق بیفتد که بتواند پتانسیل این را داشته باشد کل منطقه را به سمت یک نوع آتش گسترده ببرد. بنابراین این ضرورت پیش روی همگان است که مسئله فلسطین را باید به سمت راه حل ببرند وگرنه برای همه میتواند هزینهزا باشد .
تحرکات اخیر مقداری امیدوار کننده است اما از طرفی مشکل اصلی به داخل اسرائیل بر میگردد. اسرائیل مانع جدی در مقابل پذیرش حل وضعیت فلسطینیان است به ویژه جریان راستگرا در اسرائیل. نبود ابزار فشار علیه این جریان در کشورهای دیگر باعث میشود که عملاً حل وضعیت فلسطینیان با چالش روبرو شود. باید دید که آیا تغییر نگرش در آینده در اسرائیل تحت تاثیر معادلات امنیتی رقم خواهد خورد یا خیر. فکر میکنم دست کم وضعیت در مقایسه با گذشته از نظر اینکه توجه به فلسطین را بیشتر کرده بهتر شده است اما اینکه الزاماً منجر به حل مسئله فلسطین شود خیلی نباید خوشبین بود. اتفاق مثبتی که فعلا افتاده این است که توجهات به مسئله فلسطین بیشتر شده است و باید دید که آیا این مسئله منجر به تغییر وضعیت عملیاتی و حل مسئله در عمل هم میشود یا خیر .