ستون لب قند؛

مجلس



آدم حراف باچاخان به مجلس می‌رود
تاجر اما با بده بستان به مجلس می‌رود
چشم‌بندی کار هر کس نیست جانم! هر کسی
فیل را انداخت در فنجان به مجلس می‌رود
بارها در مجلس ترحیم باید اشک ریخت
آن که دایم رفت قبرستان به مجلس می‌رود
آن که مثل یک طلبکار سمج، با پشتکار
خوب شد از خلق آویزان به مجلس می‌رود
هر کسی یک ماه قبل از رأی‌گیری ظهر و شب
داده باشد قیمه بادمجان به مجلس می‌رود
گر چه گاهی یک عزیزی آن‌چنان که یک هلو
می رود توی گلو، آسان به مجلس می‌رود
فی المثل کافی است با پاپای خود صحبت کند
« میم - ه » یک راست از زندان به مجلس می‌رود
چند سال بعد حتماً خانم «گوگوش» هم
مثل باباطاهرِ عریان به مجلس می‌رود
شهر درهم برهم است و ده شلم در شوربا
اصغری با منقل و قلیان به مجلس می‌رود
مش رجب با یک الاغ شیک و پالان جدید
گُرگلی با گیوه و تنبان به مجلس می‌رود
مملکت بر روی آب است ای پسر! با این حساب
هر که را نوح است کشتی‌بان به مجلس می‌رود
عبدالحسین انصاری
روزنامه صبح ساحل
برای این مطلب تا کنون نظری ثبت نشده‌ است.
0 / 200
  • نظر شما پس از بررسی و تایید منتشر خواهد شد.
  • لطفا از بکاربردن الفاظ رکیک، توهین و تهمت به اشخاص حقیقی و حقوقی خودداری کنید.

آخرین خبرها