همهی ما میدانیم که این روزها استفاده از مفهوم و برچسب افسردگی شدیدا بالا گرفته و عادت کردهایم برای توصیف هر حالت ناخوشایندی اذعان کنیم که مشکل افسردگی است، در حالی که بخش زیادی از حالات منفی ما اساسا ارتباطی با افسردگی ندارد.
در این مدت اخیر با اکثر کسانی که به شکل روزمره برخورد داشتهام، همگی از بیحوصلگی، رخوت و بیانگیزگی این روزهایشان شاکی بودند. برخی از آنها مدام از من دربارهی راهکاری برای بهتر شدن میپرسیدند و مایل بودند نسخهای برای بهبود فوری بیحالی و بیانگیزگیشان دریافت کنند.
اغلب افراد جامعه به دنبال فرار از روزمرگی و ایجاد هیجاناتی هستند که باعث بوجودآمدن انگیزه و شادی بیشتر لحظات آنها شود.برخی اشخاص شادی و هیجانات را در مسائل مالی و داشتن پول هنگفت ،سفر به مناطق خاص و خریدهای رنگارنگ می دانند اگرچه تمامی اینها می تواند شادی و رضایت را در زندگی فرد ایجاد کند اما تاثیر مداوم و همیشگی ندارد.
دانشیار دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی ضمن اشاره به سلامت روان زنان در دنیا و جوامع مختلف، گفت: به طور کلی زنان از منظر سلامت روانی در معرض خطر بیشتری قرار دارند به طوریکه در برخی اختلالات اضطرابی و افسردگی، آمار بیشتری از آنان گزارش میشود؛ البته بخشی از این امر بدلیل پیگیری و مراجعات بیشتر زنان نسبت به مردان است چرا که زنان این مسائل را جدیتر گرفته و ساختار روانشناختی آنها بهگونهای است که این موضوعات را راحتتر بروز میدهند.
طلاق عاطفی نوعی از جدایی محسوب میشود که در ان زوجین با اینکه زیر یک سقف و با همدیگر زندگی میکنند اما هیچ محبت و عشقی نسبت به یکدیگر ندارند و صرفا یکدیگر را تحمل میکنند.
امروز افراد نابینای جامعه ما بیش از پیش در مسیر توسعه فردی، تلاش اثربخش و مشارکت اجتماعی قدم برمیدارند. مسئولان جامعه باید همواره در راستای مستقل شدن و افزایش اعتماد به نفس این افراد تلاش کنند. درهمین راستا، «ابوطالب جوادی»، خیر روستای رضوان، هیأت مدیره موسسه ستاره توانبخش هرمزگان و مدیر کل آموزش و پرورش استثنایی هرمزگان به عملکرد و مشکلات این قشر پرداختند.
حرف زدن با دیگران و بیان ناراحتیها، یکی از راههای تخلیهی هیجانی و کسب حمایت اجتماعی است. بر سر اینکه درد دل کردن میتواند برای ما مفید و کارآمد باشد یا آسیب زننده و مخرب، مناقشات بسیاری وجود دارد. عدهای معتقد هستند که درد دل میتواند ما را از فشار هیجانات رها کند و افقهای تازهای در تصمیمگیری بگشاید، اما برخی دیگر معتقد هستند که درد دل کردن با دیگران و افراد غیر متخصص، رنج را چند برابر کرده و زمینهی بروز سوءاستفاده را فراهم کند. اگر به تجربهی شخصی خودمان رجوع کنیم، در خواهیم یافت که درد دل کردن گاهی برایمان خوشایند بوده، هیجانات منفی و ناراحتکننده را کاسته است و در نهایت احساس کردهایم که تنها نیستیم یا از حمایت اجتماعی درخوری برخورداریم. اما در مواقعی هم بعد از درد دل کردن احساس افسردگی و ناتوانی به سراغمان آمده است، شاید رنجمان چند برابر شده و احساس حماقت، ضعف و بدبختی داشتهایم.
بسیاری از کسانی که برای دریافت خدمات رواندرمانی مراجعه میکنند، کسانی نیستند که از اختلالاتی مانند افسردگی، اختلال شخصیت، اختلالات اضطرابی یا وسواس در رنج باشند؛ بلکه کسانی هستند که نمیتوانند ارتباط مناسبی با خودشان برقرار کنند، کسانی که خودشان را دوست ندارند و احساس بدی که نسبت به خودشان تجربه میکنند بر عملکردهای روزانهشان سایه افکنده و زندگی آنها را تحت تاثیر قرار داده است.
نوجوانان در جامعه به عنوان گروهی آسیبپذیر و حساس تلقی میشوند. آنها به دلیل عبور از کودکی و ورود به دنیای بزرگسالی احتمالا تضادها و تنشهای بسیاری را هم به صورت درونی و هم به صورت درگیری با والدین و جامعه تجربه میکنند. این فشارها ممکن است به افسردگی و سایر اختلالات در حیطهی سلامت روان منجر شود، اما تشخیص این اختلالات برای والدین، مراقبان و اطرافیان میتواند بسیار مشکل باشد و مدتها به صورت نهفته در نوجوان وجود داشته باشد.
عزت نفس میزان تایید یا احساس ارزشی است که فرد در مورد خود برآورد میکند، نوعی ارزشمندی درونی که تا حد زیادی دیدگاه شما نسبت به زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد.